چکیده
بشر زمانی که خواست
آنچه را می اندیشد نقش کند، قدم به دنیای خط و نگارش گذاشت و به دنبال آن طی حدود
بیست هزار سال فرایندی طولانی و سراسر دگرگونی را به کندی و با پیچیدگی پشت سر
نهاد.
این مقاله با این هدف نگاشته شده که هرچند اجمالی و گذرا، با کاستی
های اجتناب ناپذیر که ناشی از گستره وسیع مطالب در این حوزه بوده، ابتدا رو نوشتی
از تاریخ پرفراز و نشیب خط و کتابت در جهان و ایران را به تصویر بکشد، سپس فرضیاتی
را در بخش نوشتار مطرح کرده، درستی یا نادرستی انها را مورد بررسی قرار داده و در
نهایت نیز پیشنهاداتی در جهت رشد و ارتقای بهره وری فرهنگی از این میراث مکتوب
ارائه دهد.
واژگان کلیدی: خط، نویسه، همخوان
مقدمه
خط و نوشتار در واقع وسیله ای برای ذخيرهسازي اطلاعات است. در جوامع
اوليه، پيش از بهرهگيري از نوشتار، ذخيرهسازي اطلاعات به كمك حافظه انجام ميگرفت.
بسیاری از باستان شناسان بر این عقیده پایبندند که فرايند نوشتار از زماني شكل گرفت
كه مادهاي براي نوشته شدن وجود داشت؛ به عبارت ديگر، موجوديت نوشته وابسته به
موجوديت مادهاي بود كه بتوان روي آن نوشت. نوع این ماده بر تكامل خط، شكل و
اندازه ابزار نوشتار تأثير داشته است. همانطور
که گفته شد پيشينه نوشتار به معني عام، حدوداً به 20000 سال ميرسد و از جمله
موادي كه نوشتار روي آنها صورت گرفته ميتوان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت،
استخوان، صدف، گِلرُس و غیره اشاره كرد.
انسان ها در غارها برای نخستین
بار، تصاویر را بر روی سنگ و دیوار رسم کردند. انها در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط ترسیم کردند و با
این کار خط تصویری آغاز شد. از آن پس تقریبا هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگیزترین دستاورد انسان،
به صورت تدریجی تکامل یابد. باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را به منظور حفظ حکایتهای خود و تاریخ نویسی ابتدایی به کار گرفته اند.تعداد
فراوان تصویر ها وعدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.کم
کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای
مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. (مثلا نقش دو پا نشانه راه
رفتن وچشم اشک آلود نشانه
اندوهگینی بود) و در نهایت مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس
نگارندگان قرارداد.
اهميت نوشتار در سير تحول
جوامع انساني به حدّي است كه به اعتبار بهرهگيري يا عدم بهرهگيري از خط، جوامع
انساني را به دو گروه "داراي خط" و "فاقد خط" تقسيم كردهاند.
خط و نوشتار را ميتوان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد.
مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرايند نوشتار جهت ذخيرهسازي و انتقال
اطلاعات دلالت ميكند. بديهي است كه نوشتار با اين مفهوم، كليه نگارههاي ما قبل
تاريخ و مفاهيم منقوش بر ديواره غارها، خطوط تصويري و حتي خطوط امروز را نيز در
برگرفته در حالي كه نوشتار به معني خاص يعني مجموعهاي از نشانههاي نوشتاري كه بر
پايه ويژگيهاي آوايي زبان نظام يافته باشد پديدهاي است كه امروزه به آن "الفبا" گفته ميشود. پيشنيه نوشتار با اين مفهوم به حدود
هزاره سوم پيش از ميلاد ميرسد و از كهنترين سرزمينهايي كه از آن بهره گرفتهاند
ميتوان به بينالنهرين، چين، مصر، و يونان اشاره كرد.
ضرورت
و اهمیت تحقیق
همچنانکه به سمت دوره جدید
تکنولوژی اطلاعات پیش می رویم، ذخیره سازی، حفظ و در نهایت اشاعه دانش به تدریج
وابستگی خود را به فرایند نوشتار و خط از دست می دهد. رایانه ها با استفاده از
ضربه های مثبت و منفی، اطلاعات را در یک حافظه الکترونیکی ذخیره می کنند، کاری که
روزگاری در عصر سنتهای شفاهی در مغز انسان انجام می شد. حال که در اطراف ما همه
چیز در حال دگرگونی است، شاید وقت ان فرا رسیده باشد که به ارزیابی دوباره ای از
مفهوم نوشتار و خط بپردازیم اما اینبار آن را از دیدگاه کارایی در ذخیره سازی
اطلاعات و نه صرفا زبان مد نظر قرار دهیم، اطلاعاتی که طبعا در بقای اقتصادی و
سیاسی یک جامعه ضروری و حیاتی می نمایند.
هدف
از تحقیق
هدف از این تحقیق توجه به خط و نوشتار در مفهوم موجود در گذشته و
اکنون به عنوان عامل ذخیره سازی اطلاعات و بررسی کنش متقابل میان جامعه و نوشتار
در اعصار مختلف است.
فرضیات
تحقیق
1- اینطور به نظر می رسد که اختراع بخش اعظمی از خطوط مورد استفاده
توسط اقوام در محدوده های جغرافیایی مختلف با انگیزه تجارت و بازرگانی همراه بوده
است؟
2- خط در هر منطقه جغرافیایی
زائیده شرایط همان منطقه بوده و ویژگی ها و خصوصیات خط های دیگر در ماهیت انها تاثیری نداشته است؟
3- به نظر می رسد، توسعه تکنولوژی و در نیتجه ان کاهش اهمیت خط و
نوشتار در حال حاضر، تاثیر مثبتی در رواج خط تصویری داشته است.
فصل دوم
منشاء و تكامل خط
خط چيست و چه كسي بدان
نيازمند است؟
نوشتار به طور كلي نوعي ذخيره
سازي اطلاعات است، اگر چه تنها گونه آن نيست. سالها پيش از پيدايش خط و حتي همزمان
با آن، حافظه انسان اين وظيفه را بر عهده داشته است. جوامع بشري، انجام اين مهم
را به حافظه گروهي از فرهيختگان و برگزيدگان واگذار كرده بودند؛ هر چند بايد اذعان
داشت كه اين دو شيوه ذخيره سازي اطلاعات تفاوتهاي بنيادي با يكديگر دارند كه بيشتر
به انتقال و انتشار اطلاعات مربوط مي شود انتقال شفاهي اطلاعات به تناسب ماهيت و
پيچيدگي اش، مستلزم تماس شخصي و اغلب طولاني و ممتد دو تن يا بيشتر است و غالبا
محتاج مدت زماني است تا انتقال دهنده مطمئن شود كه اطلاع گيرنده، مطالب را به
حافظه سپرده و ميتواند به ديگري منتقل سازد در نوشتار، اطلاعات به شيوه اي عيني
نگاشته مي شود و اگر متن مورد نظر، منقول باشد ،در تمامي شرايط زماني و مكاني
،براي كليه افرادي كه بتوانند آن را بخوانند، قابل استفاده خواهد بود حافظه در
اينجا نيز نقش بنيادين بر عهده دارد، اما اين بار به صورت كوششي كه يك بار و براي هميشه
انجام مي گيردكه همانا يادگيري قواعد ابتدايي يا پيچيده خط مورد استفاده است پس از
پشت سر گذاردن اين مرحله، تمامي اطلاعاتي كه بدين طريق ذخيره شده است در دسترس
آگاهان اين قواعد قرار خواهد گرفت
نوشتار مزاياي ديگري نيز به
همراه دارد ميزان داده هايي كه حافظه انسان قادر به نگاهداري است بسيار محدود مي
باشد، در حاليكه، براي مقدار اطلاعاتي كه مي توان به صورت مكتوب ذخيره كرد،دست كم
از ديدگاه نظري، هيچگونه محدوديتي وجود ندارد از اين گذشته، ذخيره اطلاعات در قالب
نوشتار، انسان را از وظيفه دشوار جذب كامل و احتمالا دايمي برخي اطلاعات ويژه رها
مي سازد و امكان تامل و بازنگري آن را بدست مي دهد. بدين ترتيب، انسان نه تنها
قادر به فراگرفتن دانش گذشتگان خود است، بلكه امكان بكارگيري آن را براي دست
يازيدن به كشفيات نوين و نتيجه گيري هاي جديد نيز مهيا مي سازد، تا از اين طريق بر
مجموعه داده هاي موجود بيافزايد از اين عبارت مي توان چنين گرفت كه اطلاعات مكتوب
قابل تغييرند، در حاليكه در گونه ملفوظ، به تفكر انتقادي اجازه بروز داده نخواهد
شد؛ به همين دليل اشعار، چه مذهبي و چه غير مذهبي؛ در پرداختن به تاريخ، خواه
افسانه، خواه حماسه يا نيمه تخيلي؛ يا اطلاعات محرمانه اي كه نبايد از محدوده
گروهي خاص فراتر رود، به گونه ملفوظ زبان ارجحيت داده شده است.
اگر نوشتار صرفا اندوخته
اطلاعات باشد، گونه هاي آن از ارزش يكساني برخوردار خواهد بود هر جامعه اي اطلاعات
لازم براي بقاي خود را ذخيره مي كند، نا از آن طريق بتواند عملكرد موثري از خود
بروز دهد بدين ترتيب نقاشي هاي ما قبل تاريخ بر روي صخره ها، ابزارهاي كمك حافظه
اي، چوب خط، ريسمان گره خورده، خطوط تصويري، هجايي، همخواني يا الفبايي در بنياد
با يكديگر تفاوتي ندارند بدين ترتيب نه خط ابتدايي وجود دارد، نه خط پيشاهنگ و نه
خطي را مي توان برزخي قلمداد كرد (اصطلاحاتي كه در كتابهاي تاريخ خط زياد به كار
مي رود )،زيرا جوامع در مرحله خاصي از توسعه اقتصادي و اجتماعي خود صورتهاي معيني
از ذخيره اطلاعات را به كار مي گيرند و اگر صورتي خاص از اندوخته اطلاعات بتواند
هدف مطلوب را تحقق بخشد، همان صورت خاص، براي جامعه بكار گيرنده اش، شكل مناسب
نوشتار خواهد بود
تمامي گونه هاي خط را در بنياد
مي توان به دو گروه انديشه نگار و آوانگار تقسيم كرد در خطوط انديشه نگار، انديشه
به طور مستقيم منتقل ميز شود براي نمونه، تصوير (پا) مي تواند به معني (پا) يا
(رفتن) باشد و تصوير (درخت) معني (درخت) يا (تازه)،(سبز)،(زندگي)يا نظاير آن را
القا كند خط آوانگار بسيار پيچيده تراست و برخلاف آنچه تجربه و آموختۀ ما تلقين مي
كند، طبيعي تر يا الزاما كارآمدتر نيست، بلكه از بسياري جهات فرايندي پر پيچ وخم و
تا حدي غير طبيعي است انديشه، نخست بايد به آواهايي از يك واژه يا جمله خاص در
زباني مشخص، برگردانده شود و سپس به شكل نشانه اى بر يك صفحه كنده كاري، نقاشي يا
نقر شود اين نشانه ها اغلب با مفهوم انديشه اصلي كوچكترين رابطه اي ندارند از آنجا
كه هدف نهايي از ذخيرۀ اطلاعات، همانا ايجاد ارتباط است، اين نشانه ها را بايد به
آواهاي موجود در زبان برگرداند و بدين ترتيب واژه، جمله و انديشه اصلي را در ذهن
خواننده بازسازي كرد ؛و اين دقيقا همان نگرشي است كه مردم ابتدايي بدون داشتن خطي
براى خود، به مساله دارند.
اگر چه تمايز ميان اين دو خط، مطلق و بنيادين است، ليك
قراردادن تمامي خطوط به طور كامل و قاطع در قالب يكي از اين دو گونه، اشتباهي فاحش
است. اين امر كه كدام خط در جامعه به كار مي رود يا برگزيده مي شود، بيشتر به
ويژگيهايي آن جامعه وابسته است و نه بر عكس؛ به عبارت ساده تر، خط به تنهايى قادر
به تغيير يك جامعه نيست. اگر خط با حيات و بقاي يك جامعه بي ارتباط باشد،جامعه يا
آن را به كلي نخواهد پذيرفت ويا تنها بطور محدود و غالبا براي استفادۀ بخش كوچكي
از افراد ممتاز جامعه، به قبول آن تن درخواهد داد. هرگاه جامعه اي به مرحله اي از
توسعه رسيده باشد كه به وجود دستگاه نوشتاري خاصي براي بازرگاني وادارۀ امور ضروري
ملزم گردد، مساله را به شكلي براي خود حل خواهد كرد؛ بدين ترتيب كه يا نوعي خط از
ميان صورتهاي غير شفاهي و از پيش موجود ذخيره سازي اطلاعات(از قبيل ابزارهاي كمك
حافظه، نشانه هاي دارايي نما، نمادهاي تصويري و چوب خط ها) پديدار خواهد شد و يا
به تناسب نظام سياسي جامعه، دستگاه نوشتاري جامعه اي ديگر، كه الزاما جام غالب نيز
نيست، به همان شكل اصلي يا با تغييراتي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اين موضوع
حتي در شرايطي كه صورت نوشتاري مذكور با ويژگيهاي زبانشناختي جامعه وام گيرنده نيز
نامتناسب باشد، مصداق دارد؛ در اين مورد مي توان بين النهرين و ژاپن را نمونه
آورد. در مقابل اما جامعه اي را سراغ نداريم كه نخست گونه نظام مندي از نوشتار را بسط داده و سپس ميزان
كارآيي اجتماعي و اقتصادي خود را افزايش داده باشد. خط قادر به پديد آوردن تمدني
نوين يا گونه اي تازه از اجتماع نيست، اما اين امكان براي اجتماع وجود دارد تا
گونه اي نوين از ذخيره سازي اطلاعات را بيآفرينند.اكنون به ارزيابي اين دو گروه
عمده بپردازيم. پيش از اين، دربارۀ مزاياي گروه نخست ، يعني صورت انديشه نگار خط
گفتگو كرديم. اين مزايا به امكان انتقال مستقيم انديشه از نويسنده به خواننده بدون
ميانجيگري زباني خاص مرتبط است. به عبارت ديگر، اين گونه خط مستقل از زبان است و
به هر زباني مي تواند خوانده شود و درك گردد. در اين مورد مى توان خط چينى را
نمونه آورد. اشكال اين خط كثرت نشانه هايي است كه بايد مورد استفاده قرار گيرند و
طبعا بخاطر سپرده شوند. تعداد اين نشانه ها براي مقاصد ادبي 50000 و براي استفاده
هاي روزمره بين 2000تا 4000 است.در خطوط آوانگار نخست انديشه به آوا برگردانده مي
شود؛سپس آواها به صورت نشانه هاي قراردادي و غالبا مجرد نمايانده شده و سپس اين
نشانه ها به آواهاي همان زبان و در نهايت به انديشه اصلي برگردانده مي شوند. هرگاه
زباني داراي دستگاه نوشتاري مدوني باشد،تغيير صورت نوشتاري تابع تغييرات آوايي
خواهد بود واز آنجا كه تغيير خط به كندى صورت مى پذيرد،صورتهاى گفتارى و نوشتارى
مى توانند تفاوت قابل توجهى با يكديگر داشته باشند. براى نمونه مى توان از زبان
وخط انگليسى نام برد.اين مساله در مورد زبانهايى نيز كه از خط آوانگارى متفاوت با
ساخت آوايى خود استفاده مى كنند،مصداق دارد.از سوى ديگر يك خط آوانگار،خواه همخوانى،خواه
هجايى يا الفبايى،امتيازات بيشمارى دارد. خطوط هجايى،همخوانى والفبايى در مقايسه
با 50000يا دست كم 2000 نشانۀ خط چينى يا 700 نشانۀ هيروگليف مصرى،مى توانند وظيفۀ
خود را با 20 تا 60 نشانه انجام دهند. بدين ترتيب،چنين خطوطى با صرفه تر بوده،براى
يادگيرى محتاج زمانى كمتراند و از نظر حجم متن نوشته شده نيز احتياج به فضاى
كوچكترى دارند ،بنابراين خطوط آوانگار مقرون به صرفه اند.حال پرسش اين است كه...
:: برچسبها:
رایگان ,
دانلود ,
مقاله ,
ورد ,
word ,
هنر و ادبیات ,
مقاله هنری ,
توجه به خط و نوشتار در مفهوم موجود در گذشته و اكنون ,
مقاله توجه به خط و نوشتار در مفهوم موجود در گذشته و اكنون ,
مقاله خط و نوشتار ,
:: بازدید از این مطلب : 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0