راوی این داستان نیز جلال آریان است . شوهر دوست فرنگیس ( خواهر جلال ) همراه با یک قوطی اسید و چاقو از آسایشگاه روانی فرار کرده و همسرش بسیار نگران می باشد . مرد فراری دکتر فروهر است که تحقیقات زیادی در باب تاریخ و رسم و رسوم ایران انجام داده است . جلال در پی دکتر فروهر است و یادداشت های او را می خواند . یاداداشت های دکتر فروهر نگاهی گذرا به تاریخ ایران از هخامنش تا امروز است و این زمان را جوری مرور می کند که گویی 60 ، 70 سال طول کشیده .
فوق العاده کتاب زیبایی بود خیلی خوشم اومد . یک جور ادای دین به تاریخ ایران بود و ایده جالبی هم بود دکتر فروهر خودش را نوزادی تصور کرده بود که در دوره هخامنش زاده شده و در جمهوری اسلامی می میره و تاریخ را در این فاصله تعریف کرده بود . کار جالبی بود جهت گیری های کلی و وقایع و انسان های مهم ف شرایط اجتماعی و ... در قالب داستان گفته بود . نمی دونم اعتبارش تا چه حد هست اما هم ایده زیبا بود هم خوندنش شدیدا لذت بخش . و حتما و حتما توصیه می کنم کتاب را بخونید.
آقای فصیح سال گذشته در بیمارستان شرکت نفت به دلیل مشکل عروقی مغزی درگذشتند .
قسمت های زیبایی از کتاب
تهرونی های اصیل قدیم – قدیمی های قاجار و زیر بازارچه درخونگاه رو یادت رفته . اونها پارسیان اهل کتاب اهورامزدا نیستند . اهل خون و عرق و چاقو و کباب کوبیده و پیازند . بیشترشون دل کوری و نفرت و قهر و دورویی توی رگ و پیشونه .
خیالات و حدسیات روی زندگی های ما خیلی تاثیر می گذارند ... به خصوص برای آنهایی که حساس تر و استثنایی ترند .
معلوم شد سر و ته و شجره نومچه این کریم خان زند وکیل الرعایا هم بی شباهت به نادر شاه افشار نیست ... کریم خان یکی از پسرهای بی سواد ابن ایناق خان بی سواد از قبیله لک طایفه زند ساکن لاق در جلگه های جنوب لرستان و شمال فارس بوده . هنوز پسر بچه ای بوده که به عنوان سرباز داوطلب در ارتش نادرشاه خدمت می کند ، با این منش راد و نیکو خوشگل که هر وقت به پول نیاز پیدا می کرده از دکان ها جنس کف می رفته .
خبری هم که یک روز از تهران آمد و باز دود از کله بدبخت کم کم در حال گوگیجه ام بلند کرد این بود که ناصرالدین شاه آخر عمر ناگهان شاعر و خاطره نویس و عارف شده ! و کتابش را وزارت معارف مستظرفه وبسته به دربار با طمطراق زیاد چاپ و پخش کرده بود ! چون حالا نزدیک چهل و هشت سال پادشاهی کرده بود ، و می خواست مطمئن شود و همه دنیا بدانند که او فقط یک پادشاه مزخرف نبوده . کتاب را با نام خاطرات ناصرالدین شاه صاحبقران بیرون داده بود – یعنی پادشاده صاحب دو قرن ! به تاریخ نویسان و منجمین هم حکم کرده بود قرن باید 24 سال باشد
:: برچسبها:
فرار ,
:: بازدید از این مطلب : 248
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0