درتشریح خصایص هر اجتماعی، خواه قدیم یا جدید، توجه به دو عنصر مهمی که وابستگی نسبتاً
نزدیک بهم دارند حائز اهمیت فراوان است، یکی سیستم اقتصادي است و دیگري سیستم
خانواده. امروزه دو مکتب فکري مهم و معتبر هست، یکی مکتب مارکس و دیگري مکتب فروید،
که اولی همه چیز را ناشی از اقتصاد و دومی همه چیز را منبعث از خانواده و امور جنسی می
داند. من به شخصه هوا خواه هیچ یک از این دو مکاتب نیستم، زیرا وابستگی متقابل وضع
اقتصادي و مسألۀ جنسی به نظرمن و از نظر روابط علّی، مبین برتري یکی بر دیگري نیست،
بعنوان مثال، شک نیست انقلاب صنعتی تأثیر عمیقی بر اخلاق جنسی داشته و خواهد داشت،
5ها از نظر روانی بعنوان یکی از علل انقلاب صنعتی لازم « پورتین » ولی از طرف دیگر تقواي جنسی
بود. من خود به شخصه مایل نیستم برتري یا افضلیتی براي عامل اقتصادي و یا جنسی قائل
شوم، در حقیقت امر این دو را نمی توان از هم تفکیک کرد. توجه اقتصاد بطور عمده معطوف به
تهیه و تدارك خوراك است، اما افراد بشر نیز خوراك را فقط براي اشخاصی که آنرا تهیه می
کنند نمی خواهند، آنرا براي خانواده می خواهند، و هنگامی که سیستم خانواده تغییر کند انگیزة
اقتصادي نیز تغییر می کند. لازم به توضیح نیست که اگر همانگونه که در جمهوریت افلاطون
آمده است دولت کودکان را از والدین خویش بگیرد و آنها را خود ببار آورد نه تنها سیستم بیمۀ
عمر بلکه بیشتر اشکال پس انداز شخصی از بین می رود، یعنی چنانچه حکومت نقش پدر را بر
عهده گیرد بالفعل تبدیل به سرمایه دار منحصر بفرد خواهد گردید.
:: برچسبها:
اخلاق ,
اخلاق و زناشویی ,
زناشویی و اخلاق ,
زناشویی و مسایل اخلاقی ,
اخلاق چه تاثیری بر زناشویی دارد ,
زناشویی ,
تاثیرات اخلاق در زندگی زناشویی ,
روانشناسی ,
:: بازدید از این مطلب : 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0