این کتاب هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از
احمد محمود هست که داستان های مصیبت کبک ها ، بندر ، ترس ، راهی به سوی
آفتاب ، زیر باران ، آسمان کور ، برخورد و از دلتنگی را قبلا عنوان کردیم .
بود و نبود : پسری که عاشق دختری به نام رزیک است ولی پدر رزیک اجازه
ازدواج به آنها نمی دهد و اکنون به جرم کشتن پدر رزیک در زندان است .
انتر تریاکی : میمونی که دلقک بازی در می آورد و به وسیله انسان ها معتاد شده .
زیر آفتاب داغ : مردی که برای ماهیگیری به دریا می ورد و با کوسه ای درگیر می وشود .
در سایه سپیدارها : جوانانی که می خواهند فواید تعاونی را برای روستاییان تشریح کنند .
خوب 4 تا داستان تازه بیشتر نداشت که اونها
هم داستان های خوبی بودند و در کل کتاب خوبی بود . جالبه بدونید که می گن
در حقیقت داستان های کتاب زائری زیر باران و غریبه ها و پسرک بومی پیش
درآمد بزرگترین اثر احمد محمود یعنی رمان همسایه ها هستند و به نظر بد نمی
یاد اگه قبل از همسایه ها سراغ این دو کتاب برید .
قسمت های زیبایی از کتاب
قبل از این که زندانی شم ، هرگز به فکر این
چیزها نبودم . روشنی دل پذیر ظهر ، برایم عادی بود و تو منزل ، با بچه ها
سر و کله زدن ، یک کار معمولی و غالبا خسته کننده . همیشه فکر می کردم که
زندگی رنگی دیگر دارد و آنچه در اطرافم می گذرد ، فقط یک مسخره ی تکراری
است . ولی حالا نه ! حالا یادآوری تمام چیزهای بی ارزش که خارج از زندان
دورم را گرفته بود ، برایم لذت بخش شده بود .
آدم عین علف هرزه است و خیلی زود به همه چیز عادت می کند .
خیلی از چیزهای بی اهمیت برای زندگی ضروری
است . اصلا مجموعه ای از چیزهای به ظاهر بی اهمیت ، زندگی را تشکیل می دهد .
زندگی یعنی همین !
حالا می توانستم بفهمم که خشن ترین قیافه ها ، جدی ترین کارها و نابود کننده ترین دردها فقط می تواند یک شوخی باشد ، یک شوخی گذرا .
:: برچسبها:
زائری ,
زیر ,
:: بازدید از این مطلب : 174
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0